ما و کرونا

ساخت وبلاگ

سلام به وبلاگ قشنگ و با صفامون

خیلی وقته نیومدم... کم کاری میکنم...

من و حامی عزیزتر از جان کرونا گرفته بودیم...من زودتر خوب شدم و حامی جون 3 هفته ای درگیر بود... لعنت به این مریضی...

الهی بمیرم برای اون لحظه ی پست قبل... الهی بمیرم برای همه زحماتی که کشیدیم و  نتیجه ای ندید... من موندم استانبول 3بارهم امتحان دادم اما نمره ای که میخواستم نگرفتم. برگشتم و قرار شد با همون نمره اقدام کنیم اما با شرایطی که استرالیا گذاست تقریبا 80 - 90درصد بچه ها دیگه نتونستن برن... حالا هم کرونا پدرمون رو در آورده..

بهمن ماه سوئیچ کردم روی کانادا و 2تا رشته برای کلگری فرستادم اما رد شدم. دیگه یجورایی دلسرد و بیخیال شدم. دیگه حوصله تلاش کردن ندارم. ما خیلی زحمت کشیدیم برای این پروسه نمیدونم شاید کافی نبوده اما واقعا بلاتکلیفی پدرمون رو درآورده ... ار طرفی این مملکت مزخرف و این دلار 23 هزارتومنی دیگه جایی برای فکر کردن نمیذاره که تو بخای بمونی و نری...

دلم گرفته... برای خودمون برای خانواده هامون برای مظلومی مون.... چرا باید بخاطر 4تا خواسته ی ساده همه چی رو بذاریم و بریم؟ مگه ما دنبال چی می گردیم؟ 

بقول یه یارویی میگفت اگه ایران گلستان هم بشه چیزی از ما رفت که دیگه برنمیگرده و اون هم جوونی....

برای یه دانشگاه خصوصی توی ونگوور مدارک فرستادم و منتطر جواب اونم. خسته ام... خسته...

بوی هندونه میاد...
ما را در سایت بوی هندونه میاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hani-hami بازدید : 127 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 22:06