یه دفعه من گفتم عهههه چه جالب داره خوابمون میبره و تو بیدار شدی و کلی باهم خندیدیم
مسخره بود ولی یه وقتایی همین چیزایی که برامون عادی شده دلمون براشون تنگ میشه...
همین که صورت تو صورت هم خوابمون میبره و کیتی هم بغل تخت پیشمون....
دلم میخواد بیشتر قدر لحظه و هامون رو بدونیم.... پیش هم بودن.... پیش خونواده بودن... روزمرگی هامون.... احساس میکنم دلمون برای همه چی تنگ میشه... امیدوارم روزی که دلمون براشون تنگ میشه جای بهتری وایساده باشیم....
بوی هندونه میاد...برچسب : نویسنده : hani-hami بازدید : 170