خیلی مسخره است که برای یه شرح وظایف ساده اینقد اذیتت میکنن و در آخرهم گفتن که بهم نمیدن
با پدرجان تماس گرفتم که از روابط حسنه اش برای راه انداختن کارم استفاده کنم که متاسفانه ایشون هم اصلا برخور خوبی نداشت
-بابا یه نامه میخام شرکت برام مهر نمیکنه میشه بگی یجوری ردش کنن بره
-- چی؟ نامه چی؟؟ برای کجا؟؟
- برای خارج از کشور
-- میخای چیکار؟؟
- میخام کار پیدا کنم باهاش !( کمی خالی بندی)
-- که چی بشه؟؟ لابد بذاری بری!
- نه پس بمونم تو این بی صاحاب شده
-- میتونی لاااقل یه مشورت با آدم بکنی!! وایسا وایسا من اصن باید باهات صحبت کنم فعلا کاری نکن!!
بسمه لاااااااااااا
فک نمیکردم دیگه باید از پدرجان هم اجازه بگیرم!!!
خدایا چه گیری کردیما
ینی هیچکس نیست هوای مارو داشته باشه؟؟؟ چه بساطیه
حالا یه دعوای اساسی با بابا جونمون داریم !
واقعا چه فکری با خودشون میکنن؟؟ خسته نمیشن اینقدر در جهت منفی زندگی بچه هاشون قدم برمیدارن؟والا ما خسته شدیم
بچه که نیستیم آخه که بخان فکر کنن میتونن برای ما تصمیم بگیرن
بوی هندونه میاد...برچسب : نویسنده : hani-hami بازدید : 143